معنی نقیضه ادبى

فرهنگ معین

نقیضه

(نَ ض) [ع. نقیضه] (اِ.) مؤنث نقیض. ج. نقائض.

فرهنگ فارسی هوشیار

نقیضه

نقیضه در فارسی مونث نقیض نیگری ناپذیری، پادگویی، پاسخسرایی، راه کوهستان (اسم) باژگونه جواب گفتن شعر کسی را، مهاجات هجو گویی، مونث نقیض جمع: نقایض (نقائض) .

لغت نامه دهخدا

نقیضه کردن

نقیضه کردن. [ن َ ض َ / ض ِ ک َ دَ] (مص مرکب) شعر کسی را جواب گفتن. رجوع به نقیضه شود.

فرهنگ عمید

نقیضه

(ادبی) نوشته‌ای که به قصد مقابله یا رد نوشته‌ای دیگر به‌وجود بیاید،
[قدیمی] آنچه مخالف و مناقض چیز دیگر باشد،

معادل ابجد

نقیضه ادبى

972

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری